قبس

سلام

۹ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

فراخوان سؤالات شرعی مخاطبان درباره احکام «پوشش و آرایش» khamenei.ir

فراخوان سؤالات شرعی مخاطبان درباره احکام «پوشش و آرایش» khamenei.ir

۱۳۹۴/۰۶/۱۰

فراخوان سؤالات شرعی مخاطبان درباره احکام «پوشش و آرایش»(khamenei.ir:سایت نشرآثار امام خامنه ای)

«باید مسائل ارزشی اسلام در جامعه‌ی ما احیاء بشود. مثلاً مسأله‌ی حجاب، یک مسأله‌ی ارزشی است. مسأله‌ی حجاب، مسأله‌یی است که اگرچه مقدمه‌یی است برای چیزهای بالاتر، اما خود یک مسأله‌ی ارزشی است. ما که روی حجاب این‌قدر مقیدیم، به خاطر این است که حفظ حجاب به زن کمک میکند تا بتواند به آن رتبه‌ی معنوی عالی خود برسد و دچار آن لغزشگاههای بسیار لغزنده‌یی که سر راهش قرار داده‌اند، نشود.» رهبر انقلاب اسلامی ۱۳۷۰/۱۰/۰۴

در ادامه‌ی پاسخ‌های موضوعی به سؤالات شرعی مخاطبان براساس فتاوای حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای و با توجه به کثرت سؤالات مکلفین در زمینه‌ی احکام «پوشش و آرایش»، پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR با همکاری دفتر استفتائات، به پرتکرارترین پرسش‌های شرعی مخاطبان درباره‌ی احکام «پوشش و آرایش» مطابق با فتاوای معظم‌له پاسخ خواهد داد.

کاربران گرامی می‌توانند سؤالات خود را تا شانزدهم شهریور در بخش نظرات این صفحه یا به شماره پیامک ۲۰۱۱۰ ارسال کنند
همچنین می توانید بر روی عکس زیر برای انتقال به صفحه طرح سوال کلیک کنید                                                                                  
.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد
ابوریحان

ابوریحان

خورشید خوارزم - ویژه نامه بزرگداشت ابوریحان بیرونی

  • انتقاد مصلحانه\نقد توافق جامع هسته ای وین
  • کبوتر سفید - ویژه نامه روز پرستار و بهورز
  • آیت قدسی - ویژه نامه شهادت آیت الله علی قدوسی
  • شیر دلوار - ویژه نامه شهادت رئیسعلی دلواری - روز مبارزه با استعمار انگلیس
  • بانکداری اسلامی
  • تخریب ایمان و هویت - ویژه نامه آسیب شناسی ماهواره
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد
کور خواندید اگر باز هم فکر کنید

کور خواندید اگر باز هم فکر کنید

رهبرم خامنه ایست
رهبرم سید و اولاد علیست
رهبرم اخم کند به علی مادرتان داغ شما میبیند.
حاج همت رفته
کاظمی دیگر نیست
پدر موشک ایران هم رفت
لیک از عالم غیب باز با ما هستند
حاج قاسم هم هست
که سلیمانی کرد همه دنیا را فتح
همه ی ما هستیم .
کور خواندید اگر باز هم فکر کنید
که علی تنها هست
رهبرم اخم نکن به فدای جدت
به خدا اذن دهی
شیعه با خون خودش میشورد
همه ی لشکر کفر .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

خاورمیانه آمریکایی؛ از نظم تا آنارشی قسمت دوم


* آمریکا و گردش به شرق
اما نگاهی به سند راهبرد امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۱۵، نشان از تغییر رویکرد آمریکا نسبت به منطقه غرب آسیا می‌دهد. این سند می‌گوید: «ما در حال تغییر توازن رویکرد خود به سمت آسیا و اقیانوسیه هستیم»۲؛ راهبردی که به سیاست «گردش به شرق» آمریکا شهرت یافته است. به نظر می‌رسد این تغییر راهبرد از یک سو ناشی از هراس آمریکا نسبت به افزایش قدرت اقتصادی چین نشأت می‌گیرد؛ چراکه «اقتصاد» یکی از پایه‌های مهم و شاید مهم‌ترین پایه تمدن آمریکایی است. به همین دلیل «آمریکا تلاش می‌کند تا حوزه نفود خود را از حوزه آتلانتیک به حوزه پاسیفیک تغییر دهد تا با توجه به این تغییر ژئوپلیتیکی، کماکان برتری خود  را به دیگر قدرت‌های آسیایی تحمیل کند.»۳ از سوی دیگر، سیاست‌ها و رویکردهای روسیه پوتینی نیز مزید بر علت شده است.

البته نگاه دیگری هم به چین وجود دارد که معتقد است، علی‌رغم رشد اقتصادی چین، این کشور نهایتاً به عنوان یک رقیب برای آمریکا محسوب می‌شود و نه یک تهدید. زیرا قدرت یافتن چین در حوزه اقتصادی در ذیل همین نظام سرمایه‌داری است و هرچه این نظام بهتر و بیشتر بچرخد، چین هم نفع بیشتری خواهد برد. اما به هر حال سیاست اعلامی ایالات متحده آمریکا حکایت از این تغییر راهبردی دارد.

اما با توجه به اهمیت تاریخی، سیاسی و اقتصادی غرب آسیا، آیا به‌راستی آمریکا می‌خواهد این منطقه را به حال خود رها کند؟ اگرچه آمریکا در چند سال اخیر وابستگی خود به نفت و گاز غرب آسیا را کاهش داده به‌طوری که در سند امنیت ملی آمریکا آمده است: «بازار جهانی انرژی به طور چشمگیری تغییر کرده است. آمریکا اکنون بزرگترین تولید کننده نفت و گاز طبیعی جهان است. وابستگی ما به نفت خارجی در بیست سال گذشته به پایین‌ترین حد خود رسیده است و باز هم در حال کاهش است و ما در حال تکیه به یک اقتصاد انرژی پاک جدید هستیم.» اما در اهمیت ژئوپلتیک غرب آسیا، تنها متغیر انرژی دخیل نبوده و نیست. اتصال سه قاره به یکدیگر، حمل و نقل دریایی، رشد اسلام سیاسی، دشواری‌های ناشی از تضمین امنیت رژیم اشغالگر قدس، تحولات پس از بیداری اسلامی و از همه مهم‌تر، تبدیل شدن جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهم‌ترین و پرنفوذترین قدرت منطقه‌ای از دیگر متغیرهای مهم این منطقه است که توجه به آن‌ها، اتخاذ این سیاست توسط اوباما را -فارغ از راستی‌آزمایی آن- با انتقاداهای فراوانی در محافل سیاسی و اندیشکده‌های آمریکا مواجه ساخته است.

به هر حال حتی اگر باراک اوباما فرمان سیاست‌های بین‌المللی خود را به سمت شرق جهان بچرخاند، اما اهمیت غرب آسیا برای رهبری نظام سلطه به دلیل متغیرهای فوق‌الذکر کم نخواهد شد و تلاش خود را برای حفظ و گسترش نفوذ خود در منطقه افزایش خواهد داد. بنابراین آمریکا نمی‌تواند صحنه را به نفع رقیب خود ترک کند؛ به‌خصوص این‌که هیچ کشوری به مانند ایران توانایی مدیریت منطقه را ندارد. پس یا باید ایران سازش کند و در چارچوب تعاملی با آمریکا منطقه را به او بسپارد و یا اینکه منطقه آنقدر شلوغ و بی‌ثبات شود تا اینکه هیچ کدام از قدرت‌های منطقه‌ای نتوانند مدیریت امور را در دست بگیرند و از طرفی هزینه‌های رقابت هم بیش از پیش افزایش بیابد. به عبارت دیگر آمریکایی که از به‌وجود آمدن «نظم آمریکایی» در منطقه ناامید است، اکنون از «آنارشی» به‌وجودآمده در منطقه حمایت می‌کند.

اگرچه در سند مذکور این‌گونه آمده که: «حل و فصل این بحران‌های مرتبط با هم و فراهم آوردن شرایط مساعد برای ثبات بلندمدت در منطقه مستلزم عوامل بیشتری از صرفاً حضور نیروهای نظامی آمریکایی و استفاده از این نیروها است. به عنوان مثال، این امر مستلزم داشتن همکارانی است که بتوانند از خودشان دفاع کنند. از اینرو، ما در حال سرمایه‌گذاری برای افزایش توانایی‌های اسرائیل، اردن و همکاران (حاشیه) خلیج فارس با خود هستیم تا بتوانیم از تهاجمات جلوگیری کنیم»؛ اما اوضاع و احوال کشورهای منطقه نشان می‌دهد که جنگ‌های نیابتی آمریکایی تنها به بی‌ثباتی کشورهای منطقه و حتی هم‌پیمانان آمریکا منجر شده است. از همین رو تحولات اخیر منطقه و مذاکرات هسته‌ای با ایران را می‌توان در این چارچوب تحلیل کرد.

به نظر می‌رسد آمریکا دو طرح کلی را برای کنترل و مدیریت منطقه غرب آسیا در نظر داشته و دارد:
۱. تولد پسر خوب یا ایجاد حصار استراتژیک؟
روند مذاکرات هسته‌ای نشان داد که هدف آمریکا از این مذاکرات برخلاف جمهوری اسلامی ایران، فراتر از موضوع هسته‌ای بوده است. مطرح کردن حمایت ایران از گروه‌های مقاومت در منطقه، برنامه موشکی ایران و تحولات یمن و سوریه و تلاش و اشتیاق برای گنجاندن این موضوعات در مذاکرات نشان‌دهنده این مسأله است که آمریکا یا از طریق ایجاد «حصار استراتژیک» برای ایران و یا از طریق تبدیل جمهوری اسلامی ایران به «پسر خوب دهکده جهانی» سیاست‌های خود را پیش ببرد.

از یک سو آمریکا در تلاش بوده است تا با کاهش عمق استراتژیک ایران در منطقه (خط نفوذ منطقه‌ای آمریکا) بتواند «حصار استراتژیک» را دورتادور مرزهای ایران ایجاد کند تا قدرت ایران در تعامل با گروه‌ها و کشورهای محور مقاومت تحدید شود. رهبر انقلاب اسلامی در دیدار خود با اعضای مجمع جهانی اهل بیت (علیهم‌السلام) گفتند: «در منطقه هم آنها میخواهند نفوذ ایجاد کنند؛ حضور برای خودشان دست‌وپا کنند و اهداف خودشان را در منطقه دنبال کنند. ما به حول و قوّه‌ی الهی تا آنجایی که بتوانیم نخواهیم گذاشت این اتّفاق بیفتد. سیاستهای ما در منطقه، نقطه‌ی مقابل سیاستهای آمریکا است.»

از سوی دیگر آمریکا در تلاش بوده تا بتواند جمهوری اسلامی ایران را از داخل مرزهایش مجاب کند تا با سیاست‌های استکباری این کشور همگام شود (خط نفوذ داخلی). البته برخی نیز خواسته و ناخواسته در این زمین بازی می‌کنند. به نظر می‌رسد بهترین حالت برای آمریکا این است که جمهوری اسلامی به عنوان پرچم‌دار مقاومت در برابر نظم نظام سلطه، قواعد استکباری دهکده جهانی را قبول کرده و تن به تقسیم کار و نقشی بدهد که آمریکا برایش تعیین می‌کند. از این رو بسیار تلاش می‌کند تا در ایران نفوذ پیدا کند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این باره گفتند: «آنها به خیال خودشان، در این جریان مذاکرات هسته‌ای -این توافقی که حالا نه در اینجا هنوز تکلیفش معلوم است، نه در آمریکا؛ هم اینجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول، هم آنجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول- نیّت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیله‌ای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور. ما این راه را بستیم و این راه را به طور قاطع خواهیم بست؛ نه نفوذ اقتصادی آمریکایی‌ها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آنها را، نه حضور سیاسی آنها را، نه نفوذ فرهنگی آنها را؛ با همه‌ی توان -که این توان هم بحمدالله امروز توان زیادی است- مقابله خواهیم کرد؛ اجازه نخواهیم داد.»

هدف آمریکا از این مذاکرات برخلاف جمهوری اسلامی ایران، فراتر از موضوع هسته‌ای بوده است. مطرح کردن حمایت ایران از گروه‌های مقاومت در منطقه، برنامه موشکی ایران و تحولات یمن و سوریه و تلاش و اشتیاق برای گنجاندن این موضوعات در مذاکرات نشان‌دهنده این مسأله است که آمریکا یا از طریق ایجاد «حصار استراتژیک» برای ایران و یا از طریق تبدیل جمهوری اسلامی ایران به «پسر خوب دهکده جهانی» سیاست‌های خود را پیش ببرد.


اگر آمریکا موفق می‌شد روند مذاکرات هسته‌ای را به این سمت پیش ببرد، با از بین بردن محور مقاومت، ایران را در حصار قرار می‌داد و با تضعیف جایگاه منطقه‌ای ایران، به مرور او را وادار به پذیرفتن خواسته‌هایش می‌کرد.

۲. افزایش هزینه برای قدرت‌های منطقه‌ای
وقتی آمریکا نتوانست توافقی همه‌جانبه که موجب تحدید قدرت ایران شود را تحمیل کند، رو به افزایش هزینه برای جمهوری اسلامی ایران آورده است. گویا بهترین روش برای عدم کامیابی ایران در پیشبرد سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا، هزینه‌تراشی برای ایران یعنی ایجاد بی‌ثباتی و آشوب درازمدت و فراگیر در منطقه است. در حالی که ایران همه تلاش خود را برای وحدت جهان اسلام به‌کار بسته است اما اختلاف‌افکنی‌های مستمر بین مذاهب مختلف اسلامی، ایجاد و تقویت گروه‌های تکفیری، حضور وحشیانه داعش در منطقه، ایجاد جنگ‌های نیابتی، تلاش برای تجزیه برخی کشورهای منطقه نظیر عراق، همه‌وهمه برای بالابردن هزینه خط مقاومت در منطقه است. آمریکا به این ترتیب می‌خواهد کفه ترازو به نفع هیچ یک از قدرت‌های منطقه‌ای و به‌خصوص ایران نچربد تا به‌وسیله این آشوب، کشورهای مسلمان را به‌جای ایجاد دغدغه برای مبارزه با سیاست‌های آمریکایی، به تداوم درگیری‌های مذهبی معطوف کند.

* ختام
به نظر می‌رسد سیاست‌های آمریکا در منطقه با چالش‌های جدی و قابل تأملی مواجه است. از یک سو ایالات متحده آمریکا نتوانسته جمهوری اسلامی ایران را در چارچوب موردنظرش محصور و محدود کند تا به خیال خود بتواند او را وادار به انجام خواسته‌هایش کند و از سوی دیگر آتش درگیری‌ها و اختلافات مذهبی، به‌شدت دامنگیر هم‌پیمانان و نائبان آمریکا در منطقه شده است. به همین دلیل یکی از مهم‌ترین وظیفه‌ی ما علاوه‌ بر جلوگیری از نفوذ آمریکا، از بین بردن محرک‌های اختلاف‌انگیز در بین مسلمانان باشد. امروز که شاید آمریکا مجبور است توجه بیشتری به شرق جهان بکند، بهترین موقعیت برای تنظیم منطقه غرب آسیا بر مدار منافع واقعی جهان اسلام است. اگر روزی به دلیل عدم آگاهی از سیاست انگلستان، مسلمانان در دام اختلاف‌افکنی آن‌ها افتادند، اما امروز نمی‌توان توجیهی برای حرکت در ریل اختلاف‌افکنی و آنارشی آمریکایی پیدا کرد.
 

پی‌نوشت‌ها:
۱. http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=۲۸۸۶۰
۲. http://www.tasnimnews.com/Home/Single/۶۴۷۳۲۶
۳. http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=۲۲۳۶۷

khamenei.ir
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد

خاورمیانه آمریکایی؛ از نظم تا آنارشی قسمت اول

نسخه قابل چاپ

| یادداشت |

خاورمیانه آمریکایی؛ از نظم تا آنارشی

از زمانی که غربی‌‌ها به ارزش ژئوپلیتیک غرب آسیا پی‌بردند و نام «خاورمیانه» را بر آن نهادند، این منطقه شاهد جنگ‌ها، ائتلاف‌ها، رقابت‌ها و رفاقت‌های متعددی بوده است. تمامی قدرت‌های بزرگ جهانی در دوره‌های مختلف تاریخی، سعی در حضور و مدیریت سیاسی و اقتصادی این منطقه داشته‌اند که مهم‌ترین و پیچیده‌ترین تحولات سیاسی و ژئوپلتیکی غرب آسیا هم به دلیل حضور قدرت‌های بزرگ و تلاش آن‌ها برای بقای منافع سیاسی و اقتصادی‌شان شکل گرفته است. ایالات متحده آمریکا نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. این منطقه برای این کشور از جهات گوناگونی دارای اهمیت راهبردی است که از دو حیث، اهمیت فوق‌العاده دارد: ۱. وجود بخش اعظم و مهم جهان اسلام (اسلام سیاسی) به عنوان بزرگ‌ترین رقیب ایدئولوژیک تمدن غرب؛ ۲. وجود بخش اعظمی از ذخایر انرژی نفت و گاز دنیا در این منطقه.

تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، مهم‌ترین مسأله برای آمریکا استفاده حداکثری از نفت و گاز غرب آسیا بوده است. اما با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و درپی آن رشد اسلام سیاسی در منطقه، نگرانی‌های آمریکا درباره ظهور و قدرت یافتن یک رقیب ایدئولوژیک افزایش یافت. آرنولد توین‌بی، متفکر انگلیسی در سال ۱۹۴۵ یعنی اواخر جنگ دوم جهانی گفته بود که «علی‌الاصول در تاریخ بشریت، مجموعاً حدود پانزده نوع تمدن به وجود آمده است و این تمدن‌ها عمدتاً تمدن‌های فسیلی شدند و دیگر وجود ندارند. اما وقتی به اسلام می‌رسد، می‌گوید اسلام تمدن فسیلی نشده و مثل یک شیری است که فعلاً زمین‌گیر شده است. اگر به همین حالت بماند، خیال غرب می‌تواند راحت باشد، اما اگر اسلام بیدار شود، غرب باید بداند که روزگار بسیار سختی خواهد داشت.»۱
آرنولد توین‌بی، متفکر انگلیسی در اواخر جنگ دوم جهانی گفته بود که «علی‌الاصول در تاریخ بشریت، مجموعاً حدود پانزده نوع تمدن به وجود آمده است و این تمدن‌ها عمدتاً تمدن‌های فسیلی شدند و دیگر وجود ندارند. اما وقتی به اسلام می‌رسد، می‌گوید اسلام تمدن فسیلی نشده و مثل یک شیری است که فعلاً زمین‌گیر شده است. اگر به همین حالت بماند، خیال غرب می‌تواند راحت باشد، اما اگر اسلام بیدار شود، غرب باید بداند که روزگار بسیار سختی خواهد داشت.

این نگرانی با توجه به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه ۹۰ میلادی، ایالات متحده آمریکا را بر آن داشت تا سرمست از شکست استخوان‌های کمونیسم، درپی ایجاد «نظم نوین جهانی» باشد. اولین هدف هم برای استقرار این نظم، حضور در غرب آسیا بود. نگرانی از رشد اسلام سیاسی در منطقه و نیز سراپاماندن جمهوری اسلامی ایران علی‌رغم وقوع جنگ تحمیلی، اعمال تحریم‌ها و درگذشت بنیان‌گذار انقلاب، به علاوه تضمین فروش و امنیت انرژی در خلیج فارس به‌خصوص با توجه به تجربه تلخ شوک‌های نفتی اول و دوم، انتخاب این منطقه را برای آمریکا بیش از بیش مهم و راهبردی می‌نمود. به همین دلیل در سال ۱۹۹۰ و به بهانه حمله عراق به کویت، آمریکا حضور نظامی خود را در منطقه با مجوز سازمان ملل رسمیت و مشروعیت بخشید. در سال ۲۰۰۱ میلادی نیز با فروریختن برج‌های نیویورک و به بهانه مبارزه با تروریسم، موج دوم حضور نظامی آمریکا در غرب آسیا با حمله به افغانستان شکل گرفت که در سال ۲۰۰۳ به عراق هم کشیده شد؛ اما این بار بدون مجوز از سازمان ملل. البته این حضور به هیچ وجه نتایج دلخواه آمریکا را رقم نزد و این کشور برای اولین بار در تاریخ اشغال‌گری‌های خود، بدون عقد قرارداد نظامی با کشور اشغال‌شده یعنی عراق، مجبور به ترک این کشور شد.

* آمریکا و گردش به شرق   در قسمت دوم
khamenei.ir
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد

آیا مفاهیم کلمات به کار رفته در قرآن، اکنون نیز دقیقا مطابق 1400 سال پیش است؟

هدف از اثبات عدم تحریف قران این است که ما بدانیم مفاهیم قران عینا و بدون هیچ تغییری به ما رسیده اند . حال اگر این عدم تحریف ناپذیری اثبات شود باز هم ما تا رسیدن به هدف که همان رسیدن مفاهیم قران بی کم و کاست به ماست فاصله داریم. علت تغییر مفهوم بسیاری از کلمات در طول زمان است. بسیاری از واژگان ممکن است مفهومش در طول زمان تغییر پیدا کند. همچنین ممکن است یک واژه در یک زمان دو مفهوم داشته باشد که یکی مفهوم رایج و دیگری مفهوم غیر رایج واژه باشد. ولی در طول زمان جای این دو عوض شود و مفهوم رایج واژه جای خود را به مفهوم غیر رایج بدهد. نمونه تغییر مفهوم واژه، کلمه ملت در زبان فارسی است. اکنون مفهوم این واژه معادل واژه فرانسوی nation است.اما در گذشته در زبان فارسی به معنای پیروان یک مذهب به کار میرفته است.. حال ما از کجا بدانیم که مفاهیم واژه ها و اصطلاحات به کار رفته در قران اکنون نیز دقیقا همان است که 1400 سال پیش بوده است؟

جواب در ادامه مطلب

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد
شماره جدید خط حزب الله

شماره جدید خط حزب الله

خط حزب‌الله برای «محمد رسول‌الله(ص)»

نهمین پیش‌شماره‌ی هفته‌نامه‌ی «خط حزب‌الله» با گزارش ویژه‌ای از سیر تاریخی فیلم محمد رسول‌الله صلی‌الله‌‌علیه‌وآله به همراه سرمقاله‌ای درخصوص وظیفه‌ی جناح مؤمن انقلابی در برابر دغدغه‌ی رهبر معظم انقلاب در حوزه‌ی فرهنگ منتشر شد.
در این شماره مطالب متنوعی از جمله بازخوانی آرای رهبر انقلاب درباره آزادی در قالب یک خطبه‌ی تاریخی در نماز جمعه، معرفی کتابی درخصوص کودکی پیامبر اعظم صلی‌الله‌‌علیه‌وآله و هم‌چنین پاسخی به اظهارات تأمل‌برانگیز وزیر امورخارجه‌ی انگلستان درخصوص سیاست‌خارجی کشورمان در برابر رژیم صهیونیستی، منتشر شده است.
نسخه‌ی PDF نشریه در سه نسخه‌ی تابلوی اعلانات، A4 جهت مطالعه و A3 برای چاپ و تکثیر بر روی سایت KHAMENEI.IR قرار گرفته و عموم امت حزب‌الله می‌توانند آن را چاپ و در محافل انقلابی، نمازهای جمعه، هیئت‌های مذهبی و پایگاه‌های بسیج توزیع کنند.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد
هشیاری در پیچ تاریخی  قسمت دوم

هشیاری در پیچ تاریخی قسمت دوم


سوم. به تبع بر هم خوردن نظم پیشین، مفهوم قدرت «هژمون» نیز امروزه رنگ باخته است و دیگر نمی‌توان آمریکا را هژمون دنیا دانست، موضوعی که حتی برخی مقامات و تحلیل‌گران آمریکایی نیز به‌صراحت آن را بیان می‌کنند. «توماس فریدمن» تحلیل‌گر ارشد «نیویورک تایمز» درباره‌ی کاهش قدرت اقتصادی و نظامی آمریکا به‌صراحت می‌نویسد: «ما دیگر حتی به اندازه‌ی یک بند انگشت توان مداخله‌ی نظامی در بحران‌هایی مانند سوریه نداریم. البته می‌توانیم پول و سلاح بدهیم اما مداخله‌ی مستقیم نه. از این جهت کشورهایی مانند ترکیه باید به تنهایی اما با حمایت ما عمل کنند. آمریکا وارد دوره‌ای شده که باید کمی هم به مشکلات داخلی خود بپردازد. اکنون «بیت اللحم پنسیلوانیا» برای ما مهم‌تر از بیت اللحم خاورمیانه است. مردم آمریکا برای خدمات کمتر بهای بیشتری می‌پردازند و بیش از هر دوره‌ای می پرسند که نیروهای ما در فلان منطقه‌ی جهان چه می‌کنند؟... ما در عراق ضامن نارنجک را کشیدیم و خودمان را روی آن انداختیم. همه‌ی ترکش‌های جنگ به ما اصابت کرد. دیگر هیچ کشوری از ما نمی‌خواهد همان نقش را در سوریه ایفا کنیم. ما از ترکیه خواهیم خواست در حل این بحران ما را کمک کند.»۲
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/27908/C/13930723_0127908.jpg
اینفوگرافیک | نظم نوین جهان
نشریه‌ی «فارین پالیسی» که معتبرترین نشریه‌ی آمریکا در حوزه‌ی سیاست‌خارجی است نیز در مطلبی به تأثیرات منفی دخالت‌های آمریکا در امور داخلی کشورها پرداخته و می‌نویسد: «دخالت ایالات متحده به جای از بین بردن آدم بدهایی که واشنگتن نگران آنها بوده و ایجاد دولتی بهتر، تنها موجب افزایش احساسات ضد آمریکایی و تقویت درگیری‌های نهفته داخلی شده است. کسانی که ما از آنها حمایت کردیم فاسد و غیرمؤثر شده‌اند و قادر به کسب قدرت و یا حفظ آن نیستند. ما پس از صرف میلیون‌ها دلار و از بین رفتن تعداد زیادی نیرو به نقطه‌ی شروع خود (یا حتی بدتر) بر می‌گردیم.»۳
 
چهارم. در کنار افول قدرت نظامی- سیاسی آمریکا، افزایش قدرت ایران به‌عنوان مهم‌ترین قدرت نوظهور منطقه، به کابوس آمریکا و غرب تبدیل شده است. مخصوصا آنکه در سال‌های اخیر و بعد از شروع موج «بیداری اسلامی» در جهان اسلام، موقعیت ایران بیش از پیش افزایش یافت. بنابراین جلوگیری از افزایش قدرت ایران در دستور کار آمریکا و غرب قرار گرفت. ساخت بحران جعلی پرونده‌ی هسته‌ای ایران با بهانه‌ی واهی ساخت «بمب هسته‌ای» نیز از همین‌جا نشأت می‌گیرد وگرنه خود بهتر می‌دانند که ایران هیچ‌گاه دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نبوده و نیست، آن هم درست در شرایطی که همه‌چیز به نفع اوست! «پاتریک بوکانِن»، مشاور ارشد سه رئیس‌جمهور آمریکا در یکی از مقالات خود در نشریه‌ی «امریکن کانسروِتیو»، اگرچه سعی می‌کند به نوعی به موضوع «شیعه‌هراسی» دامن بزند اما نکات قابل توجهی نیز بیان کرده است. او می‌نویسد: «هم‌اکنون حزب‌الله بر لبنان تسلط یافته است. [بشار] اسد دارد جایگاه خود را در سوریه باز می‌یابد. عراق نیز متحد ایران بوده و آن دشمن مرگبار زمان صدام حسین به شمار نمی‌آید. حوثی‌ها صنعا را در دست گرفته‌اند. اکثریت شیعه در بحرین، یعنی جایی‌که ناوگان پنجم ایالات متحده در آن لنگر گرفته است، سرانجام یک روز بر این دولتِ واقع در خلیج [فارس] تسلط خواهند یافت. این را نیز باید گفت که شیعیان در نواحی سرشار از نفت شمال‌شرقی عربستان سعودی نیز سرانجام یک روز علیه ریاض به پا خواهند خواست... اصلا زمانی که همه‌چیز به نفع و خواسته‌ی ایران پیش می‌رود، چرا باید بمب [هسته‌ای] بسازد؟...»۴
 

در پیچ تاریخی، با مقاومت مردم و همت و ابتکار دانشمندان ایرانی، جمهوری اسلامی قدرت برتر خویش را نشان داد. فارغ از اینکه متن در نسبت با منافع و مصالح ملی تصویب بشود یا خیر، باید هوشیار بود. چرا که مبارزه با استکبار در تمام سطوح ادامه دارد و دشمن از هر وسیله‌ای برای نجات خود در این پیچ تاریخی بهره می‌برد.


پنجم. با این توضیحات، حالا بهتر می‌توان فهمید چرا در این شرایط، اجازه‌ی مذاکرات محدود - و صرفا حول محور موضوع هسته‌ای- با آمریکا از سوی رهبر انقلاب صادر شد. از سویی، دست برتر ایران در حوادث منطقه، و همین‌طور «پیشرفت علمی» کشور مخصوصا در موضوع هسته‌ای که موجب شد به دستاوردهای بزرگی چون غنی‌سازی ۲۰درصد و راه‌اندازی نزدیک به ۲۰ هزار سانتریفیوژ دست یابیم، عملا «دارایی‌های» تیم دیپلماسی را در چانه‌زنی‌های دیپلماتیک افزایش داد. و از ‌سویی دیگر، آمریکا دیگر «ابرقدرت» گذشته نیست و نمی‌تواند از موضع بالا وارد مذاکرات شود. شاهد مدعا آن‌که ده سال پیش، برای انجام مذاکرات هسته‌ای با ایران، با قرار دادن شرط و پیش‌شرط حاضر به مذاکره بودند. ۲۹ تیرماه ۸۷، کاندولیزا رایس، وزیر وقت خارجه‌ی آمریکا تصریح می‌کند: «آمریکا برای آغاز مذاکرات با ایران یک شرط دارد و آن، هم‌چنان تعلیق فعالیت‌های مربوط به غنی‌سازی و بازفرآوری است.» اما حالا، آن‌چنان‌که رهبر انقلاب اشاره کردند، نه تنها آمریکا خود ابتدائا درخواست مذاکره‌ی «بدون پیش‌شرط» با ایران را از طریق یکی از «محترمین منطقه» مطرح می‌کنند، بلکه حتی حاضر به پذیرفتن دو شرط ایران، یعنی پذیرش حق غنی‌سازی هسته‌ای ایران و لغو تحریم‌ها شدند. ده سال پیش، حتی اجازه‌ی داشتن سه سانتریفیوژ را به ما نمی‌دادند، اما:
«دوازده سال کشمکش با جمهورى اسلامى، نتیجه‌[اش] این شد که این شش قدرت، امروز ناچار شدند که گردش چند هزار سانتریفیوژ را در کشور تحمّل کنند؛ ناچار شدند ادامه‌ى این صنعت را در کشور تحمّل کنند؛ ناچار شدند ادامه‌ى تحقیقات و توسعه‌ى این صنعت را تحمّل کنند.۵

در پیچ تاریخی، با مقاومت مردم و همت و ابتکار دانشمندان ایرانی، جمهوری اسلامی قدرت برتر خویش را نشان داد. فارغ از اینکه متن در نسبت با منافع و مصالح ملی تصویب بشود یا خیر، باید هوشیار بود. چرا که مبارزه با استکبار در تمام سطوح ادامه دارد و دشمن از هر وسیله‌ای برای نجات خود در این پیچ تاریخی بهره می‌برد.
 
پی‌نوشت‌ها:

۱.http://www.eshraf.ir/3834
۲. روزنامه کیهان، شماره ۲۰۸۰۴ به تاریخ ۲/۴/۹۳
۳. http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1943537
۴. http://www.eshraf.ir/4441
۵. بیانات رهبر انقلاب در خطبه‌های نماز عید فطر
۹۴

khamenei.ir

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد
هوشیاری در پیچ تاریخی    قسمت اول

هوشیاری در پیچ تاریخی قسمت اول

| یادداشت |

هوشیاری در پیچ تاریخی

یکم. ۱۹۷۹میلادی یکی از پیچ‌های مهم تاریخی است. همان سالی که جیمی کارتر، رئیس‌جمهور ایالات متحده با عصبانیت از رئیس وقت سازمان سیا پرسید: «یعنی شما با این همه آدمی که در دنیا دارید، با این همه تجهیزات فوق پیشرفته، با این همه بودجه‌ای که صرف می‌کنید، نتوانستید انقلاب مردم ایران را پیش‌بینی کنید؟» و او در پاسخ گفت: «آنچه در ایران روی داده است یک بی‌تعریف است، کامپیوترهای ما آن را نمی‌فهمند.»

«پیچ تاریخی» دوره‌هایی از تاریخ است که در آن تحولاتی رخ می‌دهد که مسیر تاریخ را «تغییر» می‌دهد. مشکل اما در آن است تا زمانی‌که این دوره‌ها به سرانجام نرسند، نمی‌توان تحلیل دقیقی از آن‌چه در حال وقوع است داشت. شاید مردمان عصر انقلاب نبوی، یا مردم عصر رنسانس هیچ‌گاه تصور نمی‌کردند که در چه مقطع مهمی از تاریخ زندگی می‌کنند، اما دهه‌ها و قرن‌ها بعد، اهمیت آن دوره‌ی تاریخی مشخص شد.
 
دوم. جهان دستخوش تغییرات بزرگی شده و در آستانه‌ی تحولات گسترده‌ای است. نظریات سیاسی- اجتماعی مرسوم پس از فروپاشی بلوک شرق (شوروی)، اکنون دیگر رنگ باخته‌اند. نه نظریه‌ی «پایان تاریخ» فرانسیس فوکویاما استعداد پاسخ ‌به پرسش‌های تحولات جدید جهان را دارد، و نه «برخورد تمدن‌های» ساموئل هانتیگتون. «ریچارد هاس»، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا این دوره را دوره‌ی «بی‌نظمی» جهان دانسته و معتقد است: «من فکر می‌کنم شاهد پایان یک عصر از تاریخ جهان و پیدایش عصر دیگری هستیم. از برچیده شدن دیوار برلین، که به جنگ سرد ۴۰ ساله پایان داد، ۲۵ سال گذشته است... حالا آن دوره هم سپری شده است و دوره‌ای شروع می‌شود که بی‌نظم‌تر و ناآرام‌تر است.»
جیمی کارتر، رئیس‌جمهور ایالات متحده با عصبانیت از رئیس وقت سازمان سیا پرسید: «یعنی شما با این همه آدمی که در دنیا دارید، با این همه تجهیزات فوق پیشرفته، با این همه بودجه‌ای که صرف می‌کنید، نتوانستید انقلاب مردم ایران را پیش‌بینی کنید؟» و او در پاسخ گفت: «آنچه در ایران روی داده است یک بی‌تعریف است، کامپیوترهای ما آن را نمی‌فهمند.»

بنابراین «نظم جهانی» ‌ای که بعد از دو جنگ جهانی در دنیا حاکم بود، امروزه کارکرد خود را از دست داده است و بازیگران سنتی دنیا، دیگر اعتبار و قدرت گذشته را ندارند. اروپا که زمانی به‌عنوان مهم‌ترین بازیگر مناسبات بین‌المللی بود، به تعبیر «جسیکا متیوز»، رئیس اندیشکده‌ی کارنگی، امروزه «در قالب یک کل واحد هنوز نتوانسته با نیاز نهایی خود روبرو شده و نقش استراتژیک بزرگ‌تری برای تأمین امنیت خود و منطقه و نیز دورافتاده‌ترین کشورهای این قاره ایفا کند. اروپا چنان در پروژه‌ی عظیم اتحادیه‌ی خود غرق شده که دیگر توانایی چندانی برای دست‌وپنجه نرم کردن با جهان خارج از مرزهای خود ندارد.»۱

در این فضا، ظهور نیروهای چند ملیتی، بازیگران غیردولتی و قدرت‌های نوظهور نشان می‌دهد که تغییرات بزرگی در حال وقوع است. جهان وارد عصری شده است که در آن بازیگران و قطب‌های منطقه‌ای یا همکاری‌های چندجانبه‌ی دولت‌ها حرف اساسی را می‌زند. «اقتصاد» و «امنیت» و پیشرفت در این دو حوزه، در دنیای امروز، به‌عنوان اساسی‌ترین مؤلفه‌ها‌ی قدرت محسوب می‌شوند. محور همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی نیز بر مبنای اقتصاد است. شکل‌گیری گروه‌های اقتصادی نظیر جی هفت، جی بیست، بریکس و امثالهم، مؤید همین مطلب است. کلید فهم ابلاغ و تأکیدات مکرر رهبر انقلاب مبنی بر اجرای سیاست‌های «اقتصاد مقاومتی» نیز در گرو فهم دقیق از این شرایط جدید جهان است.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد